بسیاری از افراد با اینکه اهمیت مطالعه و کتابخوانی را میدانند، اما علاقهای به آن نشان نمیدهند. این مسأله عوامل متعددی دارد. یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در رویگردانی از مطالعه، برداشتهای اشتباه و نادرستی است که بعضیها نسبت به مطالعه دارند. در نوشتۀ زیر به بررسی سه اشتباه مهم در رابطه با مطالعه و کتابخوانی میپردازیم.
✅ فراموشی در مطالعه
یکی از عوامل دلسردی بعضیها از مطالعه این است که میگویند: ما پس از مطالعه، همهچیز را فراموش میکنیم، پس چرا اصلا مطالعه کنیم!؟
در نتیجه، این گروه مطالعه را یک کار بیهوده و بیفایده تصوّر میکنند. برداشتشان از مطالعه این است که پس از مطالعۀ یک کتاب، باید صفر تا صد آن در ذهنشان نقش ببندد و هیچ نکتهای از آن را نباید فراموش کنند.
این برداشت از مطالعه کاملا نادرست است. قرار نیست که ذهنمان پس از مطالعۀ هر کتابی تمام صفحات آن را کلمهبهکلمه و حرفبهحرف در خود جای بدهد. ذهن و حافظۀ ما برای اینکه یک مطلب را وارد حافظۀ بلندمدت کند، مکانیزم و فرایند مشخصی دارد.
ابینگهاوس، روانشناس آلمانی، پس از سالها تحقیق و آزمایش روی ذهن انسان «منحنی یادگیری» را پیشنهاد کرد. وی برای جایدادن یک مطلب در حافظۀ بلندمدت و جلوگیری از فراموشی آن، برنامهٔ مرور ۵ مرحلهای را پیشنهاد داده است. طبق این برنامه مرحلهٔ اولِ مرور باید ۲۰ دقیقه بعد از مطالعه، مرحلهٔ دوم ۱ روز بعد، مرحلهٔ سوم ۱ هفته بعد، مرحلهٔ چهارم ۱۰ روز بعد و مرحلهٔ پنجم ۱ ماه بعد انجام شود.
باید بدانیم که مطالعه فقط یک بخش از فرایند یادگیری ماست. ما باید بعد از مطالعه کارهای تکمیلی آن از جمله خلاصهنویسی و مرور را در برنامهمان داشته باشیم. پس بهجای دلسردی و دستکشیدن از مطالعه، باید سواد مطالعه و اصول و تکنیکهای آن را بهتر یاد بگیریم تا بهرهوری بهتر و بیشتری از آن داشته باشیم.
✅ تابنیاوردن در مطالعه
یک مرتبه کتابی را به عزیزی معرفی کردم. بعد از اینکه چند صفحۀ آن را مطالعه کرد، برگشت و گفت که این کتاب را نمیفهمم و گذاشتش کنار. علت آن را پرسیدم. گفت: سطحش بالاست و زود فهمیده نمیشود.
یکی از مشکلات رایج در مطالعه تابنیاوردن در برابر چالشها و مطالب عمیق کتابهاست. بسیاری از کسانی که خود را اهل مطالعه میدانند عادت دارند که فقط کتابهای ساده و زودفهم بخوانند. همینکه یک کتاب مقداری برایشان چالش ایجاد میکند، فوری دست از مطالعۀ آن میکشند.
ما بهعنوان یک خوانندۀ حرفهای نباید فقط در پی خواندن کتابهای ساده و راحت باشیم. هرگاه احساس کردیم که محتوای یک کتاب برایمان خیلی ساده و راحت است، بدانیم که چیز جدیدی نمیخوانیم، بلکه فقط داریم مطلبی را که بلدیم مرور میکنیم. مطلبی که برایمان تازگی دارد، حتما ما را به چالش میکشد و ساده دریافت نمیشود.
تابآوری در مطالعه خیلی مهم است. ما باید در برابر چالشها و سختیها و پیچیدگیهای بعضی عبارات و بندها مقاومت کنیم. چنین مطالعهای مطالعۀ عمیق و جانداری خواهد بود. وقتی جان میکنیم تا مطلبی را بفهمیم و دریافت کنیم، آن مطالب همانقدر ما را رشد میدهد. نباید فقط به دنبال خواندن مطلب ساده و آبکی باشیم. چنین کتابی فایدۀ چندانی را برای ما دربر نخواهد داشت. کتابی را بخوانیم که ما را به زانو دربیاورد. در برابرش احساس تواضع و فروتنی کنیم. چنانکه از بزرگان ما منقول است که گاهی برای فهمیدن یک مسأله به نماز و دعا متوسل میشدند تا خداوند فهم آن مسألۀ دشوار را برایشان آسان بگرداند.
دکتر عبدالکریم بکار از نویسندگان و متفکران جهان عرب در یکی از سخنرانیهایش میگوید:
کتاب آسان به این خاطر برای ما آسان است که ما مضامین و محتوای آن را میدانیم و در واقع در چنین مطالعهای ما چیزی جز آنچه را که میدانیم، نمیخوانیم. وقتی یک چیز را ساده میفهمیم؛ یعنی اینکه ما آن را بلدیم. اما اگر در فهم کتابی احساس سختی و پیچیدگی کردیم، پس بدانیم که برای ما جدید است. اگر یکی از ما اختیار داده شد میان کتابی که آن را صددرصد میفهمد و کتابی که 70-80 درصد آن را میفهمد، پس باید کتابی را برگزیند که 70-80 درصد آن را میفهمد، زیرا معلوم میشود که تمام این کتاب یا بخشهایی از آن برای ما جدید است.
✅ فرار از بازخوانی کتابها
بعضی از خوانندگان فکر میکنند که وقتی یک کتاب را خواندند، باید برای همیشه آن را ببوسند و بگذارند کنار. درحالیکه مرور و بازخوانی کتابها اهمیت فوقالعادهای دارد. ما با هر بار مرور، زوایای تازهای از کتاب را کشف خواهیم کرد. بنابراین شایسته است که هر کتاب را بسته به محتوا و اهمیت آن بازخوانی کنیم. نباید به خواندن یکبارۀ کتابها اکتفا کرد. بعضی کتابها را باید بارها خواند تا با گوشت و خون ما عجین شوند و محتوای آن کاملا هضم شود.
استاد مفتی محمدقاسم قاسمی، حفظهالله، یک مرتبه فرمودند که بخش اخلاق و شمایل کتاب «نبی رحمت» باید هر سال حداقل یکمرتبه خوانده شود.
بازخوانی ما را عمیقتر میکند و با آن ما بیشتر به عمق کتاب میرسیم. کسی که بازخوانی نمیکند، مطالعهاش سطحی و کمعمق خواهد ماند. نباید اشتهای زیادخوانی و بالابردن آمار کتابهای خواندهشده ما را از بازخوانی و مرور باز دارد.
محمدرجب بیومی در کتاب «سایههایی از زندگیام» مینویسد: من بهتجربه دریافتهام که برای یک کتاب خوب، یکبار خواندن کافی نیست، بلکه باید آنقدر آن را خواند و خواند تا جایی که به ریزودرشت و پیداوپنهانش واقف شد. همچنین دریافتم که خواندن پیوسته و بدون وقفه، باعث میشود مطالب بیشماری را ازدست بدهیم. پس بهتر است خواننده ابتدا یک فصل از کتاب را بخواند، سپس با خودش خلوت کند و در مطالبی که خوانده بیندیشد و بکوشد تا خلاصهٔ مطالبی را که خوانده برای خودش خلاصه کند. آنوقت است که توانسته میوههای کتاب را در آرامش و با لذت بچیند.
با این شیوه، خواندن یک کتاب مفید از خواندن سریع و بدون تأمل ده کتاب بهتر خواهد بود. وقتی دانستید که خوانندۀ شایسته آن است که در آنِ واحد هم خواننده باشد و هم ناقد؛ چون در حین خواندن، گاه با نظر نویسنده موافق میشود و گاه مخالف، گاه مطلبی را میفهمد و گاه نمیفهمد. برهمیناساس، دوبارهخوانی کتاب از ضروریترین کارهاست. شیوهٔ بنده همین است و به آن توصیه میکنم.
شاید لازم نباشد هر کتابی بازخوانی شود، اما نمیتوانیم از بازخوانی همۀ کتابها سر باز زنیم. پس از اینکه یک کتاب را برای اول مطالعه کردیم، باید مشخص کنیم که آیا ارزش بازخوانی دارد؟ آیا همهٔ بخشهای آن ارزش بازخوانی دارد یا بخشهای خاصی از آن؟ در صورتیکه جوابمان مثبت است، باید زمان و برنامۀ بازخوانی آن را مشخص کنیم.
آخرین دیدگاهها